این پژوهش با موضوع بررسی وظایف نهادهای خانواده و حکومت در قبال تربیت شغلی کودکان، با هدف دستیابی به وظیفهمندی دو نهاد در بعد تربیت شغلی کودکان از منظر فقهی انجام گرفته است. منظور از وظیهمندی در اینجا بایستههای فقهی در باره رفتارهای تربیتی آنها در قبال تربیت شغلی کودکان است. روش تحقیق در این پژوهش، روش تحلیل محتوا با رویکرد استنباطی و اجتهادی در فقه اسلامی است. دادههای پژوهشی نشان میدهد، از منظر فقهی به تربیت شغلی با دید اهمیت نگرسته شده و مورد تأکید قرار گرفته است. از نظر تکلیفی، انتخاب شغل و حرفه در مسایل مورد نیاز جامعه برای تمام افراد واجب کفایی است؛ اما تربیت شغلی و آماده کردن افراد در سنین کودکی و آشنا سازی آنان با حِرَف و مشاغل امری مستحب میباشد. براساس ادله، تربیت شغلی کودکان و زمینه سازی برای آینده شغلی آنان برای پدر و مادر و حکومت مستحب مؤکد است.