پژوهش حاضر با این پرسش اساسی که مبانی فقهی مسئولیت دولت اسلامی در قبال تعلیم و تربیت چیست؛ این هدف را تعقیب میکند که به بررسی این جایگاه از زاویة فقهی بپردازد. دولت اسلامی در پی سعادت، ترقی و پیشرفت جامعة بشری در هر دو بعد مادی و معنوی بوده و اذعان دارد که جامعة بشری در پرتو این دو مقولة مهم میتواند به کمال مطلوب و سعادت قابل تضمین برسد. از اینلحاظ، ضروری بود تا مسئولیت دولت اسلامی در این مورد از منظر فقه بررسی و ادعای فوق روشن گردد. یافتههای تحقیق با بهرهگیری از روش تحلیلی ـ توصیفی حاکی از آن است که یکی از مسئولیتهای مهم دولت اسلامی به منظور احیای فرهنگ اسلامی، ارزشهای اخلاقی، تحقق اهداف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه و در نهایت، ترقی جامعة اسلامی به کمال مطلوب، تعلیم و تربیت افراد جامعه بوده و آیاتی از قرآن، احادیث متعدد از معصومین (ع)، قواعد فقهی همچون قاعدة ارشاد جاهل، قاعدة اعانه بر برّ و نیکی، قاعدة تعلیم باب هدایت و نیز اقوال فقها بر وظیفهمندی دولت اسلامی در قبال این مسأله اشاره دارد. دلایل و مستندات فقهی مورد بررسی در این نوشتار، به اثبات وجوب و لزوم وظیفة دولت اسلامی در قبال تعلیم و تربیت بهصورت کلی پرداخته و وارد جزئیاتی چون: لزوم برنامهریزی و تدوین سیاستها در قبال این مسأله نمیشود.